شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ روستا... بازي هاي توي كوچه و تو خاكا باروني كه به خونه كاه گلي مون ميخورد و بوي اون دستاي كوچيكمون كه كمك دستهاي بابام ميشد و تند تند كارهايي كه بابام ميگفت رو انجام ميداديم تا بابا بيشتر تحويلمون بگيره كمك دستِ بابام تو كشاورزي(نخود و لوبيا، خيار،گندم، سيب زميني. من تجربه كمك تو اين زمينه ها رو دارم :) ) بازي با بره ها و بزغاله ها و شيطنت چقدر خوشمزه بود نان و ماست آفتاب خورده مون تو صحرا
تا زانو توي آب خنك ميرفتيم و به بهانه كمك تو آبياري، خودمون بازي ميكرديم *دلتنگتم روستاي كوچك من...*
ممنون جناب پويا@};-
عکسه واقعا زيباست. ممنون
تصميم دارم اگه عمري باقي بود يه خونه تو يه روستاي قديمي بگيرم.
ممنون جناب خنده بازار/ مزه اش هنوز زير زبانم است. ممنون خانم مكاشفه مسيح/ جناب عقيل ان شاالله. روستا از هر نظر عاليه
Elahe
آخي چقد قشنگ نوشتي ^_^ ... بازي با بزغاله ها :دي آببازي....
Elahe
چه خاطرات خوبي ...
ممنون. آره حسابي بازي بود وو البته كار. بعضي وقتا گله ميبردن منم ميرفتم. واي چقد بزغاله ها شيطوني ميكردن فقط بايد مواظب بوديم اونا جدا نشن
Elahe
بزغاله ، بچه ي کدوم حيوونه؟
وا:-/
Elahe
بچه ي بزِ ؟ آره ديگه ، چه سواليه ، خخخخ
آره ديگه:-/
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top